مهرگان ( mehregan )

مدیر وبلاگ : کامران شادفر

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 66
بازدید کل : 27582
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



Pichak go Up



بازی آنلاین



تماس با ما

تعبیر خواب آنلاین

.


مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران
ارتباط مستقیم با سردبیر

..




من و خدای من

 یک شب تو خواب و رویاحام رفتم بالا پیش خدا *** دیدم که فرصت عالیه سئوال باید پرسید حالا

گفتم خدای محربون دارم سئوال یه کهکشون *** هرچی بپرسم میدونم جواب میدی به همشون

راستش نه اینکه شکرت واسم نباشه عادت ***  یا اینکه حرفی چیزی بگم از رو حسادت

با اینکه از روی تو دارم یکم خجالت *** فقط یکم شرمنده شک کردم به عدالت

سرترو در نیارم تا گفتم این جملرو *** یهو خدا بلند شد داشت میومد هی جلو

منه خراب عاجز کاشکی نمی پرسیدم *** زبون این بنده لال اخمات چرا رفت تو هم

توکه خدای صبری تو ستارالعیوبی *** چرا یهو اینجوری ریختی بهم یهویی

مگه منه در به در چی پرسیدم از شما *** هنوز سئوال نکردم خشمت یهو زد بالا

چشمت نبینه روزی که من دیدم اون لحظه *** کوه بلند ام باشی دلت یهو میریزه

خدا دلش برام سوخت یک لبخندی بهم زد *** انگاری اون خندشم شلاقی بود بهم زد

 تا به خودم اومدم دیدم خدا دستشو گذاشته روی سرم *** خدای مهربونو دیدم کنار خودم

از خوشحالی انگاری بال در آورده بودم *** انگار یه باره دیگه دنیا اومده بودم

نمیدونم چجوری این حس خوبو داشتم *** فقط میدونم پیشش دلم رو جا گذاشتم

انگار جوابمو داد بدون هیچ صحبتی *** که بنده عزیزم کنار کی راحتی ؟

اونجا بودش فهمیدم قبل از اینکه من بگم *** خدا خودش میدونست چی میخواستم که بگم

اونجا بود که دل من رها شد از بند غم *** کوچیکترین نگاهش دلو میدوزه بهم

از اون شبی که رفتم پیش خدای خودم *** دلم رو جا گذاشتم فهمیدم عاشق شدم

شاعر :کامران شادفر

نويسنده: کامران شادفر تاريخ: یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:من و خدای من, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

غم عالم

 چنان قلبم درونش درد جاریست *** که گویی شعر هم مرحم بدانن نیست

کشم آهی که از سوزش جهان سوخت *** وجودم ، هستیم ، آری دلم سوخت

شب و روزم همه تکرار مستی *** خدایا با من دیوانه هستی ؟

جدا گشتم ز خلق خوب ایزد *** که گویی خواهد آبرویم بریزد

به هر سویی نگاهم خیره میگشت *** غم دنیا به قلبم چیره میگشت

به فرت غصه از پایم رمق رفت *** کمر خم کردمو شادی ز کف رفت

به رخ شور جوانی و به جانم غم نشسته *** به قلب خسته ام آری مسیبت نقش بسته

چونان زهری به کامم ریخت دنیا *** که قلبم اینچنین سخت است و تنها

درونم درد دارم قصه  دارم *** ز سر شور مداوایش ندارم

شاعر : کامران شادفر

نويسنده: کامران شادفر تاريخ: یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:غم عالم,کامران شادفر,شعر شادفر,, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

خار عاشق ( شاعر کامران شادفر )

 

گویند درین دنیای هستی *** گلو بلبل نشان عشق و مستی

همه مجنون لیلی را مثالند *** به مجنون واژه عشق رانند

چو فرهاد تیشه از دستش نیوفتاد *** کمر بسته به جان کوه افتاد

چو شیرین عشق فرهادی به سرداشت *** همی نامش کنار عشق برداشت

کسان این واژه را تقدیس دارند *** چنان بت عاشقی را پاس دارند

میان عام این کس خاص باشید *** پی چیزی بغیر از راز باشید

کسی در بند شعرو شاعری هست *** که بیند خار هم صحرا نشین است

که شاید خار خود قصد دعا کرد *** به خشکییو به زشتی آرزو کرد

چو دور افتد ز آب و دست کوتاه *** بود خشکی چنان تقدیر این راه

چو در عدل خدا شکی روا نیست *** بدین سان خار را جبری چونین نیست

بگیرد دامن صحرا که گویی *** نشان عشق را در آن بجویی

بپرسم این سئوال از احل دنیا *** کجا دیدی به پاکی عشق خارا

به هر جا روکنی خار ، خار باشد *** به چشم دشمنان همیار باشد

ببین این قصه را جور دگر باز *** اگر خواهی که روشن باشد این راز

شاعر ( کامران شادفر )

نويسنده: کامران شادفر تاريخ: چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

یک شب آرزو (کامران شادفر )

آرزو دارم که یک شب با تو هم پیمانه گردم***تو شمعی شویو من همچو پروانه گردم

آرزو دارم که آن شب تا قیامت شب بماند***شب بماند شب بماند شب بماند

نويسنده: کامران شادفر تاريخ: دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

( ماه من ) کامران شادفر

                                      

گویند به ماهش کن تو تشبیع***که رویش همچو ماهی میدرخشد

 

نگاهش در شب تارو غریبت ***مثال نور ماهی میدرخشد

 

 

بگویم کین چرا ماه پر از سنگ*** که حتی نور او از نور خوشیدی درخشد

 

مثالش میزنم همچون خود خویش***که در قلبم مثال آن خدایش میدرخشد

نويسنده: کامران شادفر تاريخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

با عرض سلام خدمت تمامی هم وطنان عزیز امیدوارم با نظرات خود مارا برای هرچه بهتر شدن وبلاگ ( مهرگان ) یاری کنید .

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to kamranshadfar.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com